26 شعر کوتاه دوستی: زیباترین شعرهای کامنت شده

Melvin Henry 29-07-2023
Melvin Henry

فهرست مطالب

آنها می گویند که دوستان "خانواده ای هستند که ما انتخاب می کنیم". یافتن دوستی واقعی یکی از گنجینه های بزرگ زندگی است، بنابراین هر زمانی ایده آل است که چند کلمه زیبا را به افراد مهمی که هر روز ما را همراهی می کنند اختصاص دهیم. 3>، توسط نویسندگان مختلف، برای الهام بخشیدن به شما. علاوه بر این، ما در مورد هر یک از آنها نظر می دهیم.

1. غزل 104 اثر ویلیام شکسپیر

این شعر شکسپیر به موضوع گذر زمان می پردازد. در آن گوینده غنایی دوستی را خطاب می کند که سال هاست او را ندیده است. علیرغم اینکه مدت زیادی از ندیدن او می گذرد، او همچنان با همان چشم ها به همراهش نگاه می کند که به نظر می رسد همان است.

برای من، دوست زیبا، تو هرگز نمی توانی پیر شوی،

که همانطور که به تو نگاه کردم، اولین بار،

زیبایی تو همین است. قبلاً سه زمستان سرد،

آنها را از جنگل گرفته اند، سه تابستان زیبا،

سه بهار زیبا، تبدیل به پاییز شده اند،

و من در این روند دیده ام فصل های بسیار،

سه رایحه آوریل در سه خرداد سوخته.

من را شگفت زده می کند که طراوت جوانی خود را حفظ می کنی.

اما زیبایی همان سوزن شماره گیری است. ,

او بدون توجه به قدمش از ما می‌دزدد.

همانطور که رنگ شیرین تو همیشه دقیق است،

تغییر می‌کند و این چشم من است، فقط آن که هیجان زده می شود.

به خاطر ترسم گوش کن: «سن نشوسخنران غنایی به دوستش که او را پشت سر گذاشته است دلداری می دهد. او برای همیشه خواهد رفت، اما به لطف یاد آن عزیزی که او را جاودانه خواهد کرد، زنده خواهد ماند.

من به طور کامل نمیمیرم دوست من،

تا یادم در روح تو زندگی می کند.<1

یک آیه، یک کلمه، یک لبخند،

به تو می گوید که من نمردم.

من با بعدازظهرهای خاموش برمی گردم،

با ستاره درخشان برای تو،

با نسیمی که بین برگها زاده می شود،

با چشمه ای که در باغ خواب می بیند.

من با پیانویی که گریه می کند

ترازوهای شبانه شوپن؛

با عذاب آهسته چیزهایی

که نمی دانند چگونه بمیرند بازخواهد گشت.

با همه چیز عاشقانه، که این دنیای بی‌رحمانه‌ای را که من را نابود می‌کند، می‌سوزاند.

وقتی تنها باشی، در کنارت خواهم بود،

مثل سایه‌ای دیگر در کنار سایه‌ات.

14. نه من و نه او، اثر سیسیلیا کازانووا

این نویسنده شیلیایی این شعر را در کتاب ایستگاه پایانی (2009) خود منتشر کرد. این ترکیب کوتاه معاصر رابطه دوستی را بررسی می کند که پیچیده تر از آن چیزی است که در ظاهر به نظر می رسید.

نه او

و نه من

متوجه نشدیم

دوستی مملو از

پیچ و خم بود

ترجمه آن

ممکن بود

توهین آمیز باشد.

15. برای دوستی، نوشته آلبرتو لیست

آلبرت لیست یک ریاضیدان و شاعر اسپانیایی بود که در قرن 18 و 19 زندگی می کرد. او شعرهایی مانند این شعر را به دوست خوب آلبینو تقدیم کرد که از او تشکر می کنددوستی سالها با این آیات.

توهم شیرین دوران اول من،

از ناامیدی خام تلخی،

رفاقت مقدس، فضیلت ناب

من با صدایی آرام، اکنون شدید آواز خواندم.

نه از هلیکن، شاخه چاپلوس

نبوغ فروتن من به دنبال فتح است؛

خاطرات بد و من خوش شانسی،

دزدی از فراموشی غم انگیز فقط در انتظار است.

برای هیچکس، جز تو، آلبینوی عزیز،

باید سینه لطیف و دوست داشتنی من

از محبت های او تاریخ را تقدیس می کند.

تو به من آموختی که احساس کنم، ای آهنگ

الهی و اندیشه سخاوتمندانه:

آیات تو از آن من است و این جلال من است.

16. A Palacio، اثر آنتونیو ماچادو

دوستان خوب به ما این امکان را می دهند که قلبمان را باز کنیم و در مواقع بد به حرف هایمان گوش دهیم. این شعر در قاب اثر او Campos de Castilla (1912) است که در آن ماچادو، در قالبی رساله ای، دوست خوب خود خوزه ماریا پالاسیو را مورد خطاب قرار می دهد.

در حالی که او منظره سوریا را در بهار، گوینده غنایی از دوست خوبش می خواهد که برای همسرش لئونور که قبرش در گورستان اسپینو، سوریا است، نیلوفر بیاورد.

کاخ، دوست خوب،

¿ آیا بهار

در حال حاضر پانسمان شاخه های صنوبر

رودخانه و جاده ها؟ در استپ

دوئرو بالا، بهار دیر است،

اما وقتی می رسد بسیار زیبا و شیرین است!...

آیا نارون های قدیمی

چند برگ جدید؟

حتی اقاقیاها هم خواهند بودبرهنه

و کوههای سیرا پوشیده از برف.

ای توده سفید و صورتی مونکایو،

آنجا، در آسمان آراگون، بسیار زیبا!

آیا در میان صخره های خاکستری،

و گل های مروارید سفید

در میان علف های ریز، تیغه های گلدار وجود دارد؟

آن برج های ناقوس

لک‌لک‌ها قبلاً وارد شده‌اند.

در مزارع گندم سبز،

و قاطرهای قهوه‌ای در مزارع کاشت،

و کشاورزانی وجود خواهند داشت که کاشت می‌کنند. محصولات دیررس

با باران های آوریل. و زنبورها

آویشن و رزماری را پاک می کنند

آیا درختان آلو در شکوفه هستند؟ بنفشه باقی مانده است؟

شکارچیان، صداهای

کبک زیر کت های بلند

کم نخواهد بود. قصر، دوست خوب،

آیا سواحل رودخانه از قبل بلبل دارند؟ بعد از ظهر آبی، به اسپینو بروید،

به آلتو اسپینو، جایی که سرزمین اوست...

17. Los amigos، نوشته خولیو کورتازار

این غزل ناشناخته، توسط نویسنده آرژانتینی، خولیو کورتازار، در تایپیک Preludes and Sonnets (1944) گنجانده شد. این سند به زامورا ویسنته، نویسنده اسپانیایی و همسرش تقدیم شده است، که او با آنها دوستی زیادی داشت. شعر دوستی گذشته را بررسی می کند، این کار را از طریق عناصر مختلف انجام می دهد که باعث می شود به آن بازگردی، مانند خاطره ای پراکنده.

در تنباکو، در قهوه، در شراب،

در لبه شبی که برمی خیزند

مانند آن صداهاکه در راه دور آواز می خوانند

بی آنکه بدانند در طول راه.

برادران سبک سرنوشت،

دیوسکوروها، سایه های رنگ پریده، مرا می ترسانند

مگس های عادات، مرا تحمل می کنند

که در میان اینهمه گرداب به شناور ادامه می دهم.

مرده ها بیشتر صحبت می کنند، اما در گوش،

و زندگی دست‌ها و سقف گرم است،

مجموع آنچه برنده شده و آنچه از دست رفته است.

پس روزی در قایق سایه،

سینه من از غیبت بسیار

این لطافت باستانی که آنها را نام می برد.

18. دوستی پس از عشق، الا ویلر ویلکاکس

آیا پس از یک رابطه عاشقانه می توان دوستی را حفظ کرد؟ این شعر کوتاه از الا ویلر ویلکاکس نویسنده آمریکایی به بررسی احساساتی می‌پردازد که پس از جدایی عاشقان پدید می‌آیند.

پس از تابستان سخت، همه شعله‌های آن در خاکستر سوخته است، منقضی شده است

در شدت گرمای خود،

در آن بالا، نرمی، نور روز سنت مارتین،

با آرامش آرامش، غمگین و مه آلود تاجگذاری شده است.

عشق ما را خسته

از عذاب و آرزوهای طوفانی

به یک نگاه طولانی دوستی سوق داد: چشمی زودگذر

که ما را به دنبال او دعوت می کند و برای عبور از

دره های سرسبز و سرسبز که بی خیال سرگردان می شوند.

آیا لمس برفی است که در هواست؟

چرا این حس از دست دادن آزار دهنده است. ما؟

ما نمی خواهیم درد، گرما، برگرددمنسوخ شده؛

اما، این روزها ناقص است.

19. شعر 24، اثر رابیندرانات تاگور

این شعر نویسنده بنگالی رابیندرانات تاگور در کتاب باغبان (1913) موجود است. دوستان در مواقعی که بیشتر به آن نیاز داریم به ما گوش می دهند و اسرار ما را حفظ می کنند. در این ابیات، گوینده غزل خطاب به دوستش می گوید که او را تشویق می کند که با خیال راحت به او بگوید که چه چیزی او را بسیار آزار می دهد.

راز قلبت را فقط برای خودت مکن، دوست من بگو،

فقط برای من، در نهان

رازت را برای من زمزمه کن، ای که چنین لبخند شیرینی داری. گوش های من

آن را نمی شنوند، فقط قلب من.

شب عمیق است، خانه ساکت است، لانه پرندگان

در خواب پیچیده است.

از میان اشکهای مرددت، از طریق لبخندهای ترسناکت،

از شرم و اندوه شیرینت، راز

قلبتت را به من بگو.<1

20. Gazelle of Friendship اثر Carmen Díaz Margarit

دوستی باعث می شود احساسات دلپذیر و غیرقابل توضیحی را تجربه کنیم. این شعر معاصر توانسته است این احساسات را از طریق ابیات خود منتقل کند.

دوستی انبوهی از ماهی های درخشان است،

و شما را

به سوی اقیانوس شادی از پروانه ها می کشاند. 1>

دوستی ناله ناقوسی است

که در طلوع فجر در باغی از هلیوتروپ ها بوی تن ها را می خواند.

21. دوستی بهlargo، نوشته Jaime Gil de Biedma

برخی از شادترین لحظات زندگی ما ملاقات ها و موقعیت هایی است که با دوستان تجربه کرده ایم. این شعر از یکی از مهم ترین چهره های شعر اسپانیایی از نسل 50، بازتاب دوستی دارد. جایی که فراتر از مکان و زمان است، جایی که می‌توانیم «خودمان را بگذاریم».

روزها به آرامی می‌گذرند

و بارها ما تنها بودیم. لحظات شادی وجود دارد

که به خود اجازه می دهند در دوستی باشند.

نگاه کنید:

این ما هستیم.

سرنوشت به طرز ماهرانه ای هدایت شد

ساعت ها، و شرکت به وجود آمد.

شب ها فرا رسید. به عشق آنها

ما کلمات را روشن کردیم،

کلماتی را که بعداً رها کردیم

تا بالاتر برویم:

ما شروع کردیم به همراهی

که یکدیگر را

فراتر از صدا یا علامت می شناسند.

اکنون بله.

کلمات ملایم می توانند بلند شوند

-آنهایی که دیگر چیزی نمی گویند-،

کمی روی هوا شناور می شوند؛

چون ما قفل شده ایم<1

در جهانی، پر از تاریخ

با تاریخ انباشته،

و شرکتی وجود دارد که ما تشکیل می دهیم

برگی از حضور.

>پشت سر هر یک

نظارت بر خانه، مزرعه، مسافت دارد.

اما ساکت باشید.

میخواهم چیزی به شما بگویم.

فقط می خواهم به شما بگویم که ما همه با هم هستیم.

گاهی اوقات، هنگام صحبت کردن، کسی

دستش را دور بازوی من فراموش می کند،

و من، حتی اگر من ساکتم، از من تشکر کن.سپاسگزارم،

زیرا آرامش در بدن و در ما وجود دارد.

می خواهم به شما بگویم که چگونه

زندگی خود را به اینجا رساندیم تا به آنها بگویم.

طولانی، با یکدیگر

در گوشه ای که با هم صحبت کردیم، برای چندین ماه!

ما یکدیگر را خوب می شناسیم، و در خاطره

شادی مساوی با غم است.

درد برای ما حساس است.

اوه زمان! اکنون همه چیز قابل درک است.

22. درخت سمی، نوشته ویلیام بلیک

سرکوب خشم کاری جز بدتر کردن روابط انسانی ندارد. این شعر از شاعر بریتانیایی ویلیام بلیک مقایسه ای بین نحوه برخورد او با مشکلی با دوستش و غلبه بر آن و نحوه انجام آن با دشمنش برقرار می کند. عدم ارتباط با او باعث شد که عصبانیت بیشتر شود و مانند درختی سمی رشد کند.

از دوستم عصبانی بودم؛

عصبانم را به او گفتم و عصبانیت من تمام شد.

از دشمنم خشمگین بودم:

نگفتم و خشمم بیشتر شد.

و از ترس سیرابش کردم

شب و روز با اشکهای من:<1

و با لبخند آن را آفتابی کردم،

با فریبکاری و دروغ نرم.

پس شب و روز رشد کرد،

تا زمانی که داد تولد یک سیب درخشان.

و دشمن من در درخشش آن فکر کرد،

و فهمید که از آن من است.

و در باغ من دخالت کرد،

وقتی که شب تیرک را پوشاند؛

و صبح خوشحال شدم که

دشمنم را زیر درخت دراز کرده بود.

23. تسلیم نشو، نوشته ماریوBenedetti

دوستان در سخت ترین لحظات هستند. این شعر نویسنده اروگوئه ای، نماینده نسل 45، ممکن است برای تشویق عزیزی که امید خود را از دست داده است ایده آل باشد. با این کلمات زیبا، گوینده غنایی حمایت بی قید و شرط خود را از شریک زندگی خود ارائه می کند.

تسلیم نشوید، شما هنوز وقت دارید

برای رسیدن و شروع دوباره،

>سایه هایت را بپذیر، ترس هایت را دفن کن،

بالاست را رها کن، پرواز را از سر بگیر.

تسلیم نشو، زندگی همین است،

به سفر ادامه بده،

رویاهای خود را دنبال کنید،

زمان را باز کنید،

آوارها را بدوید و آسمان را کشف کنید.

تسلیم نشوید، لطفا تسلیم نشوید ,

گرچه سرما می سوزد،

هرچند ترس گاز می گیرد،

گرچه خورشید پنهان می شود و باد می ایستد،

هنوز آتش وجود دارد در روحت،

هنوز زندگی در رویاهایت وجود دارد،

زیرا زندگی مال توست و آرزو مال تو،

چون تو آن را می خواستی و چون تو را دوست دارم.

چون شراب و عشق هست، درست است،

زیرا هیچ زخمی نیست که زمان التیام نیابد،

درها را باز کنید، قفل ها را بردارید،

دیوارهایی را که از شما محافظت می کردند رها کنید.

زندگی را زندگی کنید و چالش را بپذیرید،

خنده را بازیابی کنید، آواز را تمرین کنید،

نگهبان خود را پایین بیاورید و دستان خود را دراز کنید،

بال‌های خود را باز کنید و دوباره تلاش کنید،

همچنین ببینید: خارجی: خلاصه و تحلیل کتاب آلبر کامو

زندگی را جشن بگیرید و آسمان‌ها را دوباره بگیرید.

تسلیم نشوید لطفا تسلیم نشوید،

حتی اگرسرما می سوزد،

حتی اگر ترس گاز می گیرد،

گرچه خورشید غروب می کند و باد می ایستد،

هنوز زندگی در رویاهای شما وجود دارد،

زیرا هر روز یک آغاز است،

زیرا این زمان و بهترین لحظه است،

چون تنها نیستی،

زیرا دوستت دارم.

0>همچنین می توانید بخوانید: 6 شعر ضروری از ماریو بندیتی

24. فقط دوستی، نوشته خورخه ایزاکس

عشق نافرجام نیز می تواند در روابط دوستانه رخ دهد. در این ابیات شاعر کلمبیایی خورخه آیزاکس، که ژانر رمانتیک را پرورش داده است، گوینده غنایی از این که معتقد است رابطه با معشوق چیزی فراتر از دوستی است، پشیمان است.

به دوستی ابدی که به من قسم می‌دهید. ,

بی‌اعتنایی و فراموشی شما را از قبل ترجیح می‌دهم.

آیا چشمان شما فقط به من پیشنهاد دوستی می‌داد؟>از سوگند دروغت، در قبال شهادت دروغ من،

از عشق ناجوانمردانه تو، عشق من در جایزه،

تو امروز تقاضا میکنی، حالا که من نمیتوانم تو را پاره کنم

از قلب ذلیل شده.<1

اگر من در خواب ندیده ام که تو را دوست داشتم و تو مرا دوست داشتی،

اگر آن شادی یک رویا نبود

و عشق ما بود جنایت... آن جنایت

او تو را با پیوندی ابدی به زندگی من پیوند داد.

گلهای وحشی را برای من جمع کردی

با آنها فرهای سیاه تو را آراستم؛

وقتی بر بالای صخره، رودخانه

در ما غلت زدن پامتلاطم،

آزاد چون پرندگان

از افق آبی با پرواز آهسته،

تو را لرزان در آغوشم نگه داشتم

و اشکهایت شسته شد دور بوسه های من...

پس تو فقط به من پیشنهاد دوستی دادی؟

آیا لب های من فقط از تو درخواست دوستی کردند؟ The Arrow and the Song اثر هنری وادسورث لانگفلو

این تصنیف توسط نویسنده هنری وادسورث لانگفلو، که به دلیل اینکه اولین مترجم آمریکایی کمدی الهی شناخته شده است، به طور استعاری موضوع نفرت و عشق را بررسی می کند. ، پیکان و آهنگ به ترتیب. مثل آهنگ، احساس عشق در دل دوستان دست نخورده می ماند.

تیر به آسمان آبی زدم.

به زمین افتاد، نمی دانم کجا.

آنقدر سریع رفت که منظره

نتوانست پروازش را دنبال کند.

من آهنگی را به هوا پرتاب کردم.

به زمین افتاد نمی دانم کجاست.

کدام چشم می تواند

پرواز بی نهایت یک آهنگ را دنبال کند؟

بسیار بعد در درخت بلوط یافتم

پیکان، هنوز دست نخورده؛

و من آهنگ را دست نخورده یافتم

در قلب یکی از دوستان.

26. Friendship Creed، اثر Elena S. Oshiro

این شعر، توسط دکتر و روزنامه نگار Elena S. Oshiro، اعلامیه اعتماد به دوستانی است که همیشه در لحظات خوب و بد حضور دارند.

من به لبخندت ایمان دارم،

پنجره ای به سوی وجودت باز است.

من به نگاهت ایمان دارم،

آینه تو را باور دارمتصور می شود،

قبل از تو زیبایی در تابستان وجود نداشت.»

2. دوست، نوشته پابلو نرودا

هیچ ژست عشقی نسبت به دوستان بالاتر از ابراز سپاسگزاری احساساتی که نسبت به آنها داریم وجود ندارد. در این شعر از پابلو نرودا، گوینده غنایی با ارائه هر آنچه که دارد به دوست خود ابراز محبت می کند.

من

دوست، آنچه می خواهی بردار،

به خودت نفوذ کن. به گوشه ها نگاه کن،

و اگر می خواهی، تمام روحم را به تو می دهم،

با خیابان های سفید و آهنگ هایش.

II

دوست، با بعدازظهر این آرزوی بیهوده و کهنه برنده شدن را از بین ببر.

اگر تشنه ای از پارچ من بنوش. 0>این آرزوی من که همه بوته های گل رز

مال من است.

دوست،

اگر گرسنه ای، نان مرا بخور.

III

دوست، همه چیز را برای شما انجام داده ام. همه اینها

که بدون نگاه کردن در اتاق برهنه من خواهی دید:

همه اینها که از دیوارهای راست بالا می رود

—مثل قلب من— همیشه به دنبال ارتفاع می گردم.

تو لبخند میزنی دوست. مهمه! هیچ کس نمی داند

آنچه در درون پنهان است را به دست می دهد،

اما من روحم را به تو می دهم، آمفورایی از عسل نرم،

و همه چیز را به تو می دهم... به جز آن خاطره …

… که در ملک خالی من آن عشق گمشده

گل رز سفیدی است که در سکوت باز می شود...

3. دوستی، نوشته کارلوس کاسترو ساودرا

دوستی چیست؟این سوالی است که کتاب سعی دارد به آن پاسخ دهد.صداقت.

من به اشک های تو ایمان دارم،

نشانه اشتراک

شادی یا غم.

من به دست تو ایمان دارم

همیشه

برای دادن یا دریافت کردن دراز شده ام.

من به آغوش شما ایمان دارم،

صمیمانه خوش آمدید

از قلب شما.

من به حرف خود ایمان داشته باشید،

بیان آنچه می خواهید یا انتظار دارید.

من به شما ایمان دارم، دوست،

درست همینطور، در

فصاحت سکوت.

اشاره های کتابشناختی:

  • Bartra, A. (1984). گلچین شعر آمریکای شمالی . UNAM.
  • Casanova, C. (2004). ایستگاه ترمینی . Editorial Alliance
  • Isaacs, J. (2005). آثار کامل (M. T. Cristina, Ed.). دانشگاه Externado de Colombia.
  • Machado, A. (2000). گلچین شاعرانه . EDAF.
  • Montes, H. (2020). گلچین شاعرانه برای جوانان . زیگ زاگ.
  • S. Oshiro, E. (2021). Friendship: Joy of Sharing . Ariel Publisher.
  • Salinas, P. (2007). اشعار کامل . جیبی.
کارلوس کاسترو ساودرا شاعر کلمبیایی. برای گوینده غنایی، دوستی از جمله به معنای حمایت، صمیمیت، همراهی و آرامش در پیچیده ترین لحظات است. یک دوستی واقعی بر گذشت زمان، بین شادی و غم غلبه می کند.

دوستی همان دستی است

که خستگی خود را در دست دیگری پشتیبانی می کند

و احساس می کند که خستگی کم می شود

و راه انسانی تر می شود.

دوست صمیمی برادر است

مثل سنبله روشن و عنصری

مثل نان مانند خورشید، مانند مورچه

که عسل را با تابستان اشتباه می گیرد.

ثروت بزرگ، همراهی شیرین

آن موجودی است که با روز می رسد

و شبهای درونی ما را روشن می کند.

منبع همزیستی، لطافت،

دوستی است که در میان شادی ها و دردها رشد می کند و بالغ می شود

.

4. دفن یک دوست، اثر آنتونیو ماچادو

از دست دادن یک دوست لحظه بسیار دردناکی است. در این شعر، آنتونیو ماچادو، نویسنده سویلیایی، احساسات و فضایی را که در لحظه دفن دوستش احاطه شده است، توصیف می کند. او در درون خود و در دنیای حسی تحقیق می کند و جوهر آن لحظه غم انگیز را به تصویر می کشد.

زمین در یک بعدازظهر وحشتناک

در ماه جولای، زیر آفتاب آتشین به او داده شد.

در یک قدمی قبر باز،

گل های رز با گلبرگ های پوسیده،

در میان شمعدانی ها با عطر خشن

و گل های قرمز وجود داشت. بهشت

پاک وآبی. هوای قوی و خشک جریان داشت

.

از طناب های ضخیم آویزان،

شدید،

تابوت را به ته گودال رساندند تا فرود آمدن <1

دو گورکن...

و هنگامی که آنها استراحت کردند، با ضربه ای قوی،

مهم، در سکوت به صدا درآمد.

تابوت. ضربه زدن به زمین چیزی است

کاملاً جدی.

در بالای جعبه سیاه کلوخه های گرد و غبار سنگین شکستند

...

هوا منتقل شد

از گودال عمیق، نفس سفید.

—و تو، دیگر بی سایه، بخواب و استراحت کن،

آرامش طولانی به استخوان هایت...

قطعاً، <1

خوابی واقعی و آرام داشته باشید.

5. من یک گل رز سفید پرورش می دهم، نوشته خوزه مارتی

همانند دیگر انواع روابط عاطفی، دوستی نیز باید مورد توجه قرار گیرد. در این شعر، خوزه مارتی، نویسنده کوبایی، گوینده غنایی بیان می کند که از کسانی که به او صادق و وفادار هستند، مراقبت می کند و گل رز سفید را پرورش می دهد. او با کسانی که او را آزار داده اند نیز همینطور رفتار می کند، زیرا نسبت به آنها کینه ایجاد نمی کند.

من در ژوئن رز سفیدی می کارم

مثل ژانویه،

0>برای دوست صمیمی

که دست صریح خود را به من می دهد.

و برای کسی که شرور را می شکند

قلبی را که با آن زندگی می کنم

من نه خار پرورش می دهم، نه خار،

گل رز سفید می رویم.

همچنین ممکن است علاقه مند باشید: شعر من یک گل رز سفید می روم اثر خوزه مارتی

6. شعر دوستی نوشته اکتاویو پاز

دوستی با گذشت زمان دگرگون می شودجریان می یابد، رشد می کند و بالغ می شود. نویسنده مکزیکی اکتاویو پاز از استعاره ها و تشبیهات استفاده می کند تا توضیح دهد که این روابط محبت در طول سال ها چگونه بوده است.

دوستی یک رودخانه و یک حلقه است.

رودخانه از میان حلقه می گذرد.

حلقه جزیره‌ای است در رودخانه.

رود می‌گوید: قبل از آن رودخانه نبود، پس رودخانه بود.

قبل و بعد: دوستی را چه حذف می‌کند

آیا آن را حذف می کنید؟ رودخانه جاری می شود و حلقه شکل می گیرد.

دوستی زمان را محو می کند و در نتیجه ما را آزاد می کند.

رودی است که در جریان جریان، حلقه های خود را اختراع می کند.

در شن های رودخانه رد پای ما را پاک می کند.

در شن ها به دنبال رودخانه می گردیم: کجا رفته ای؟

ما بین فراموشی و خاطره زندگی می کنیم:

این لحظه جزیره ای است که زمان بی وقفه با آن جنگیده است.

همچنین ممکن است به این موارد علاقه مند باشید: 16 شعر نادیده از اکتاویو پاز

7. دوست، نوشته پدرو سالیناس

پدرو سالیناس، یکی از بزرگترین نمایندگان نسل 27، این شعر عاشقانه را سروده است که در آن عاشق جهان را از طریق محبوب، دوست خود درک می کند. چه کسی با لیوانی مقایسه می‌کند که از طریق آن می‌توانی به جهان فکر کنی. 1

از طریق شما، پاک،

از دوده یا زیبایی،

همانطور که روز اختراع می کند.

حضور شما در اینجا، بله،

در در مقابل من، همیشه،

اما همیشه نامرئی،

بدون دیدن تو و واقعی.

کریستال. آینه،هرگز!

8. به یاد داشته باشید، نوشته کریستینا روستی

این شعر از کریستینا روستی، شاعر مشهور انگلیسی قرن نوزدهم، بخشی از اثر او است بازار گابلین (1862). در این مناسبت، گوینده غنایی، معشوق یا دوست خود را مخاطب قرار می دهد تا از او بخواهد که هنگام مرگ او را به یاد آورد. در آخرین ابیات از او می‌خواهد که او را با ناراحتی به یاد نیاورد، اگر یادش می‌آید، ترجیح می‌دهد که او را فراموش کند. سرزمین ساکت؛

وقتی دیگر نمی‌توانی دستم را بگیری،

حتی من که برای رفتن تردید دارم، هنوز نمی‌خواهم بمانم.

وقتی دیگر وجود ندارد مرا به خاطر بسپار زندگی روزمره،

جایی که آینده برنامه ریزی شده ما را به من نشان دادی:

فقط به یاد من باش، خوب می دانی،

وقتی برای تسلیت و دعا خیلی دیر شده است.

و حتی اگر برای لحظه ای فراموشم کنی

تا بعداً به یادم بیای، پشیمان نباش:

زیرا تاریکی و فساد

آثاری از افکاری که داشتم:

بهتر از این است که مرا فراموش کنی و لبخند بزنی

تا تو غمگین مرا به یاد بیاوری.

9. من چه چیزی دارم که دوستی من به دست می آورد؟، اثر لوپه دی وگا

این غزل از لوپه دی وگا، یکی از بزرگترین شارحان عصر طلایی اسپانیا، مضمونی مذهبی دارد. در آن، گوینده غنایی مستقیماً به عیسی اشاره می کند و توبه خود را به دلیل باز نکردن در برابر خدا به او نشان می دهد. اگرچه گوینده غنایی از تبدیل کردن خودداری کرد،او پشتکار داشته و برای لحظه صبر کرده است.

من چه دارم، که دوستی من به دنبال آن است؟ در شبنم

آیا شب های تاریک زمستان را می گذرانید؟

اوه چقدر روده های من سخت بود

چون نمی خواستم شما را باز کنم! چه جنون عجیبی

اگر از ناسپاسی من یخ سرد

زخم گیاهان پاک تو را خشک می کرد!

فرشته چند بار به من گفت:

"روح، همین حالا از پنجره بیرون را نگاه کن،

میبینی که با چه عشقی میتوان سرسختی نامید!" برای شما باز می کند، پاسخ داد:

برای همین پاسخ فردا!

10. دوست خفته اثر سزار پاوزه

این شعر از نویسنده ایتالیایی سزار پاوزه به موضوع مرگ می پردازد. نویسنده در طول زندگی خود از دست دادن چندین عزیز را تجربه کرده است، به همین دلیل در این ابیات ترس از دست دادن دوست را برمی انگیزد.

امشب به دوست خوابیده چه بگوییم؟

لطیف ترین کلمه بر لبان ما می آید

از فجیع ترین غم. ما به دوست نگاه خواهیم کرد،

لبهای بیهوده او که چیزی نمی گوید،

آرام صحبت خواهیم کرد.

شب چهره

خواهد داشت دردی کهن که هر روز بعدازظهر دوباره ظاهر می شود،

غیرقابل تحمل و زنده. سکوت از راه دور

مثل روح، لال، در تاریکی رنج خواهد برد.

ما با شبی که اندکی نفس می‌کشد صحبت خواهیم کرد.

ما لحظه‌ها را خواهیم شنید که چکه می‌کنند. در تاریکی،

فراتر ازچیزهایی، در اضطراب سپیده دم

که ناگهان می آیند و چیزهایی را مجسمه می کنند

در برابر سکوت مرده. نور بی فایده

چهره جذب شده روز را آشکار می کند. لحظات

ساکت خواهند بود. و همه چیز به آرامی صحبت خواهد کرد.

11. دوستی عشق است، نوشته پدرو پرادو

همدستی در یک رابطه دوستی ضروری است. در این شعر پدرو پرادو نویسنده شیلیایی، گوینده غنایی ویژگی‌هایی را که مشخصه رابطه دوستی ایده‌آل اوست، آشکار می‌کند. پیوندی برتر که فراتر از کلمات است.

دوستی عشق در حالت های آرام است.

دوستان زمانی که ساکت ترین هستند با یکدیگر صحبت می کنند.

اگر سکوت قطع شود، دوست پاسخ می دهد

فکر خودم را که او نیز پنهان می‌کند.

اگر او شروع کند، مسیر ایده‌اش را ادامه می‌دهم؛

هیچ‌کدام از ما آن را فرموله نمی‌کنیم یا باور نمی‌کنیم.<1

ما احساس می کنیم چیزی بالاتر وجود دارد که ما را راهنمایی می کند

و به اتحاد شرکت ما دست می یابد...

و ما را به تفکر عمیق هدایت می کنیم،

و به اطمینان می رسیم. در یک زندگی ناامن؛

و ما می دانیم که بالاتر از ظاهرمان، دانشی فراتر از علم حدس زده می شود.

و به همین دلیل است که من به دنبال داشتن کنار خود هستم

همچنین ببینید: معنی زمین و آزادی

دوستی که در سکوت می فهمد چه می گویم.

12. شعر 8 از جان باروز

در این شعر از جان باروز طبیعت شناس آمریکایی، گوینده غنایی می کوشد به این پرسش که دوست چیست پاسخ دهد. برای او استکسی که صمیمانه، سخاوتمند، اصیل، بی قید و شرط و مشاور خوبی است.

کسی که دست دادنش کمی محکم تر است،

کسی که لبخندش کمی درخشان تر است،

کسی که اعمالش کمی مبهم‌تر است؛

این کسی است که من دوست می‌نامم.

کسی که سریع‌تر از درخواست دادن می‌دهد،

همین امروز و فردا،

کسی که هم در غم و هم شادی تو شریک است؛

این همان کسی است که من به آن دوست می گویم.

کسی که افکارش را دوست دارد. اندکی پاکترند،

کسی که ذهنش کمی تیزتر است،

کسی که از چیزهای پلید و بدبخت دوری می کند؛

این است که من او را دوست می نامم.

کسی که وقتی میروی با ناراحتی دلتنگت می شود

کسی که وقتی برمی گردی با شادی از تو پذیرایی می کند

کسی که عصبانیتش هرگز اجازه نمی دهد مورد توجه قرار گیرد؛

این کسی است که من به آن دوست می گویم.

کسی که همیشه مایل به کمک است،

کسی که توصیه هایش همیشه خوب بوده است،

کسی که وقتی به شما حمله می‌کند نمی‌ترسد برای شما بایستد؛

این همان کسی است که من آن را دوست می‌نامم.

کسی که وقتی همه چیز نامطلوب به نظر می‌رسد لبخند می‌زند،

کسی که هرگز آرمان هایش را فراموش نکرده ای،

کسی که همیشه بیشتر از دریافتش می دهد؛

من به او می گویم دوست.

13 . من به طور کامل نمی میرم، دوست من، نوشته رودولفو تالون

خداحافظی نهایی می تواند لحظه ای طاقت فرسا باشد. در این شعر از رودلفو تالون آرژانتینی،

Melvin Henry

ملوین هنری یک نویسنده باتجربه و تحلیلگر فرهنگی است که به جزئیات روندها، هنجارها و ارزش های اجتماعی می پردازد. ملوین با نگاهی دقیق به جزئیات و مهارت های تحقیقاتی گسترده، دیدگاه های منحصر به فرد و روشنگری را در مورد پدیده های فرهنگی مختلف ارائه می دهد که زندگی افراد را به روش های پیچیده ای تحت تأثیر قرار می دهد. به عنوان یک مسافر مشتاق و ناظر فرهنگ های مختلف، کار او نشان دهنده درک عمیق و درک تنوع و پیچیدگی تجربیات انسانی است. نوشته ملوین چه در حال بررسی تأثیر فناوری بر پویایی اجتماعی باشد و چه در حال کاوش در تلاقی نژاد، جنسیت و قدرت باشد، نوشته‌های ملوین همیشه قابل تامل و از نظر فکری محرک است. ملوین از طریق وبلاگ خود فرهنگ تفسیر، تجزیه و تحلیل و توضیح داده شده است، هدف آن الهام بخشیدن به تفکر انتقادی و پرورش گفتگوهای معنادار در مورد نیروهایی است که جهان ما را شکل می دهند.