معنای انسان معیار همه چیز است

Melvin Henry 22-03-2024
Melvin Henry

معنای آن انسان معیار همه چیز است:

«انسان معیار همه چیز است» بیانیه سوفسطایی یونانی پروتاگوراس است. این یک اصل فلسفی است که بر اساس آن انسان هنجار آن چیزی است که برای خودش صادق است ، که این نیز دلالت بر این دارد که حقیقت نسبت به هر فردی است. دارای بار انسان محوری قوی است.

همچنین ببینید: باکره صخره ها اثر لئوناردو داوینچی

از آنجایی که آثار پروتاگوراس به طور کامل گم شده بودند، این عبارت به لطف نویسندگان مختلف باستانی مانند دیوژن لائرتیوس، افلاطون، ارسطو، سکستوس امپریکوس یا هرمیا به ما رسیده است. در آثار خود به آن اشاره کردند. در واقع، طبق گفته سکستوس امپیریکوس، این عبارت در اثر Los discursos demoledores ، اثر پروتاگوراس یافت شد.

همچنین ببینید: خانه ارواح ایزابل آلنده: خلاصه، تحلیل و شخصیت های کتاب

به طور سنتی، این عبارت به طور سنتی در جریان فکر گنجانده شده است. نسبی گرا . نسبیت گرایی آموزه ای از اندیشه است که ماهیت مطلق برخی از ارزش ها مانند حقیقت، وجود یا زیبایی را انکار می کند، زیرا صدق یا نادرستی هر گزاره ای را مشروط به مجموعه عواملی اعم از ذاتی و بیرونی می داند که بر آنها تأثیر می گذارد. ادراک فرد.

تحلیل عبارت

جمله «انسان معیار همه چیز است» یک اصل فلسفی است که توسط پروتاگوراس بیان شده است. بسته به معنایی که به هر کدام نسبت داده می شود، تفاسیر مختلفی را می پذیردیکی از عناصر آن، یعنی: انسان، میزان و اشیاء.

اجازه دهید برای شروع فکر کنیم که پروتاگوراس وقتی از "انسان" صحبت می کند به چه چیزی می تواند اشاره کند. آیا ممکن است انسان به عنوان یک فرد یا انسان به معنای جمعی، به عنوان یک گونه، یعنی انسانیت درک شود؟ برای چیزها به اندازه مردان تدابیر وجود دارد . افلاطون، فیلسوف ایده آلیست، این نظریه را پذیرفت. یکی که بر اساس آن این انسان جمعی به هر گروه انسانی (جامعه، شهر، ملت) اشاره می کند و دیگری به کل نوع انسانی اشاره می کند>فرهنگ نسبیت ، یعنی هر جامعه، هر مردم، هر ملت، به عنوان معیاری از چیزها عمل می کند.

به نوبه خود، دومین فرضیه مطرح شده توسط گوته ، فرض کنید وجود را تنها معیار مشترک همه بشر بداند.

حقیقت این است که به هر حال، تصدیق انسان به عنوان معیار اشیا بار انسان محوری قوی دارد ، که به نوبه خود، روند تکامل تفکر فلسفی را در یونانیان توصیف می کند.

از مرحله اول، جایی که خدایان در مرکز اندیشه قرار می گیرند، به عنوانتبیین اشیا مرحله دومی است که مرکز آن را طبیعت و تبیین پدیده های آن اشغال می کند تا در نهایت به این مرحله سوم می رسیم که در آن انسان اتفاقاً در آن قرار می گیرد. در مرکز دغدغه‌های اندیشه فلسفی قرار دارد. اکنون انسان معیار و معیاری خواهد بود که از آن چیزها در نظر گرفته می شود. به این معنا، برای افلاطون معنای جمله را می‌توان این‌گونه توضیح داد: چنین چیزی به نظر من، برای من چنین است، برای تو چنین است، برای تو چنین است.

ادراکات ما، به طور خلاصه، نسبت به ما، به آنچه برای ما ظاهر می شود، نسبی است. و آنچه ما به عنوان «خواص اشیاء» می شناسیم، در واقع روابطی است که بین سوژه ها و اشیا برقرار می شود. به عنوان مثال: ممکن است یک قهوه برای من خیلی داغ باشد، در حالی که برای دوستم دمای آن برای نوشیدن آن ایده آل است. بنابراین، سؤال "آیا قهوه خیلی داغ است؟" دو پاسخ متفاوت از دو موضوع مختلف دریافت می کند.

همچنین به 27 داستانی که باید یک بار در زندگی خود بخوانید (توضیح داده شده) مراجعه کنید 20 بهترین داستان کوتاه آمریکای لاتین 11 داستان ترسناک را توضیح می دهند. توسط نویسندگان معروف 7 داستان عاشقانه که قلب شما را خواهد دزدید

به همین دلیل، ارسطو منظور او را واقعاً تفسیر کردپروتاگوراس این بود که همه چیز همانگونه است که برای هر یک به نظر می رسد . اگرچه او در مقابل این موضوع قرار داد که پس، یک چیز می‌تواند هم خوب و هم بد باشد، و در نتیجه، تمام تصدیق‌های مخالف به یک اندازه صادق خواهند بود. به طور خلاصه، حقیقت نسبت به هر فرد خواهد بود، بیانیه ای که به طور موثر یکی از اصول اصلی نسبیت گرایی را به رسمیت می شناسد.

شاید شما را مورد توجه قرار دهد: همه چیز درباره افلاطون: زندگی نامه، مشارکت ها و آثار یونانی فیلسوف.

درباره پروتاگوراس

پروتاگوراس متولد آبدره در سال 485 ق.م. C.، و در 411 ق. از C.، یک سوفسطایی معروف یونانی بود که به دلیل خردش در فن بلاغت شناخته شده بود و به نظر افلاطون مخترع نقش سوفسطایی حرفه ای، معلم بلاغت و رفتار شهرت داشت. . خود افلاطون نیز یکی از دیالوگ های خود را به او تقدیم کرد، پروتاگوراس ، جایی که او در مورد انواع مختلف سوفسطائیان تأمل کرد.

او دوره های طولانی را در آتن گذراند. تدوین اولین قانون اساسی که در آن آموزش عمومی و اجباری ایجاد شد به او سپرده شد. با واژگونی کشتی ای که در آن به تبعید سفر می کرد، به دلیل موقعیت اگنوستیکی، آثارش سوخت و بقیه آثارش از بین رفت. به همین دلیل است که تنها برخی از جملات او از طریق برخی دیگر به دست ما رسیده استفیلسوفانی که به آن استناد می کنند.

Melvin Henry

ملوین هنری یک نویسنده باتجربه و تحلیلگر فرهنگی است که به جزئیات روندها، هنجارها و ارزش های اجتماعی می پردازد. ملوین با نگاهی دقیق به جزئیات و مهارت های تحقیقاتی گسترده، دیدگاه های منحصر به فرد و روشنگری را در مورد پدیده های فرهنگی مختلف ارائه می دهد که زندگی افراد را به روش های پیچیده ای تحت تأثیر قرار می دهد. به عنوان یک مسافر مشتاق و ناظر فرهنگ های مختلف، کار او نشان دهنده درک عمیق و درک تنوع و پیچیدگی تجربیات انسانی است. نوشته ملوین چه در حال بررسی تأثیر فناوری بر پویایی اجتماعی باشد و چه در حال کاوش در تلاقی نژاد، جنسیت و قدرت باشد، نوشته‌های ملوین همیشه قابل تامل و از نظر فکری محرک است. ملوین از طریق وبلاگ خود فرهنگ تفسیر، تجزیه و تحلیل و توضیح داده شده است، هدف آن الهام بخشیدن به تفکر انتقادی و پرورش گفتگوهای معنادار در مورد نیروهایی است که جهان ما را شکل می دهند.